زمستان

عزیزم
زمستان میان ما ریش سفیدی کرده است
می آیی؟!

از: بهرنگ قاسمی

جاده

باید می دانستم
سرانجام
تو را از اینجا خواهد برد
این جاده
که زیر پای تو نسشته بود !

از: جلیل صفربیگی

دگمه های پنجره

فقط یک زن می تواند
دگمه های پنجره را
طوری باز کند
که آب در دل یا کریم ها
تکان نخورد

از: سمانه سوادی

یلدا

یلدا
همان موهای توست
وقتی نمی بندی

از: آرش ناجی

بی آنکه باشی

نمی دانم از دل تتگی عاشق ترم
یا از عاشقی
دل تنگ تر !
فقط می دانم
در آغوش منی
بی آن که باشی
و رفته ای
بی آنکه نباشی

از: عباس معروفی

زمین گرد است

سعی کن با همه چیز کنار بیایی!
فرار نکن
زمین به شکل احمقانه ای گرد است ..!

از: رسول یونان

چرت صبحگاهی

خیالت مثل چُرت صبحگاهی ست !
هی با خودم می گویم
فقط پنج دقیقه ی دیگر ..

از: سارا وحدتی

بازی زندگی

با همین بازی ها
شروع شد
زندگی
با همین صندلی ها
که هرگز به تعداد ما نبود
و ما
با هر سوت داور
تنهاتر شدیم

از: یاور مهدی پور

تنهایی نمی شود

ببین جانم!
کسی باید این عشق را از وسط نصف کند
و نیمه ی دیگرش را
در دل تو بکارد!
تنهایی نمی شود از پس تنهایی برآمد !!

از: مهدیه لطیفی

امید محال

شاید این را شنیده ای که زنان
در دل «آری» و «نه» به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند

آه، من هم زنم، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

از: فروغ فرخزاد