شاعر می مانم

شاعر می مانم

اینجا اشعار شاعران را به انتخاب کاکاپو می خوانید
هرگونه کپی برداری از این سایت به شدت مجاز بوده
و باعث خرسندی بنده است!

پیوندها
می دانید چیست؟
بعضی وقت ها نباید شعر را کامل نوشت
بلکه باید
ادامه اش را سیر گریه کرد

از: بهرنگ قاسمی
همیشه احتمال خیانت هست
همیشه پلی برای فرو ریختن
مرگی برای بی خبر از راه رسیدن،
دنیا مکان امنی برای عاشق شدن نیست ..

از: راضیه بهرامی
کارگری
شغل شرافتمندانه ای است
انسان نان بازوهایش را می خورد
هرچند خیلی وقت ها گرسنه مانده ام
دروغ و ناسزا شنیده ام، بیکار بوده ام
اما هرگز حاضر نیستم
در ساختمانی کار کنم که قرار است
روزی بر سر در آن بنویسند:
زندان مرکزی

از: سابیر هاکا
تو
همه چیز من بودی
اما زمان
همه چیز را حل می کند

از: امیر سنجوری
ما خانه نداریم
ماشین نداریم
ما کنج دنج هیچ جایی را نداریم
اما
تمام جزیره های کوچک این شهر را
برای یک بوسه کشف کرده ایم

از: منیره حسینی
دو سال می گذرد من هنوز سربازم
وظیفه ی شب و روزم ندیده بانی توست

از: یاسر قنبرلو
زلزله،
از شانه ها میاغازد
سیل از چشم
حریق از دل
آه ..
آدمیزاد و این همه بلای طبیعی !

از: طاهره خنیا
سخت است اینکه کاج بمانم از این به بعد
مُشتی کلاغ دور و برم را گرفته اند !

از: پیمان سلیمانی
شبیه ببر پیری زیر پایم دشت دلگیری ست
عزیز! این روزها بی میله مرسوم اند زندان ها

از: محمدجواد آسمان
درک کردن یک زن
کار سختی ست
فقط مرد می خواهد

از: منیره حسینی