شاعر می مانم

شاعر می مانم

اینجا اشعار شاعران را به انتخاب کاکاپو می خوانید
هرگونه کپی برداری از این سایت به شدت مجاز بوده
و باعث خرسندی بنده است!

پیوندها
تلخ که می شوی
تازه حقیقتی
از: امین منصوری
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
از: حافظ
هر روز برایت نامه می نویسم
و تو،
همه را برگشت می زنی
سپاس گذارم
هیچ کس تا بحال این همه نامه برایم نفرستاده بود!
از: رضا کاظمی
بعد از ما
چه کسی
حضانت آرزوهای مشترکمان را
بر عهده خواهد گرفت
از: بهار منصوری

رابطه ها را باید تا زد

لای اولین کتابی که به هم هدیه دادیم گذاشت

و بست

و بست

نشست

بر بالین تنهایی انسان

لالایی خواند

از: مهدیه لطیفی

بیا بحث را عوض کنیم
این بحث
بر سر هرچه که باشد
از فرصت بوسه می کاهد !

بیا به پیش از اختراع زبان سفر کنیم
و عشق را اختراع کنیم
تا به زبان بیاید

می بینی؟
ما راه را سر و ته رفتیم
که امروز
عشق اختراع زبان است
و این
وحشتناک ترین اتفاق تاریخ
از: مهدیه لطیفی
طفلکی تلف شد
زندگی ام را می گویم
که گیر دستان من افتاد
از: مهدیه لطیفی
این اندوه ها
این اندوه های لاکردار
پا ندارند
برای رفتن
دست ندارند
برای برداشتن از سرها
سر اما دارند
برای درآوردن از چشم ها !
با خدا باید بنشینیم دو تایی
دور میزی ترجیحا ً گرد
متقاعدش کنم که تنهایی جقدر درد بزرگی ست
تا لبخند بزرگی شاید
در صورت ِ گرد ِ زمین نقاشی کند
از: مهدیه لطیفی
تو نه سر می سپاری
نه دل
نه دستی حتی
به قدر عمر کوتاه یک پیاده روی
به من
و چیزی به من از خودت تا نسپاری
سپری نمی شود عمر این بی قراری
لا به لای این پرسه باید
درست همان ستاره ای را به نام تو کرد
که زمین
از هر طرف بچرخد
از دست نروی
از: مهدیه لطیفی
تو می توانی بد شوی
بد شوی
بدتر از این ها
و خوب باشی هنوز
هرچه قطره قطره کم کنی
این اقیانوس
برهوت شدنش به عمر من قد نخواهد داد
از: مهدیه لطیفی