شاعر می مانم

شاعر می مانم

اینجا اشعار شاعران را به انتخاب کاکاپو می خوانید
هرگونه کپی برداری از این سایت به شدت مجاز بوده
و باعث خرسندی بنده است!

پیوندها

۱۳۷ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

دلم تنگ می شود گاهی

برای حرف های معمولی

برای حرف های ساده

برای «چه هوای خوبی!»/«دیشب چه خوردی؟»

برای «راستی ماندانا عروسی کرد؟»/«شادی پسر زایید؟»

و چه قدر خسته ام از «چرا؟»

از «چه گونه!»

خسته ام از سؤال های سخت، پاسخ های پیچیده

از کلمات سنگین

فکر های عمیق

پیچ های تند

نشانه های با معنا، بی معنا

دلم تنگ می شود گاهی

برای

یک «دوستت دارم» ساده

دو «فنجان قهوه ی داغ»

سه روز تعطیلی ساده در زمستان

چهار خنده ی بلند

و

پنج انگشت دوست داشتنی

از: مصطفی مستور

خرمن گیسویت را نمی خواهم

و کمان ابرویت را

یا نرگس چشم

یا غنچه ی دهان

یا قامت سرو

یا لب لعل

و ماه صورتت را

نمی خواهم

آه اگر چیزی هست برای رام کردن این اسب ِ وحشی روح

صدایت، صدایت، صدایت

تنها صدایت از پشت تلفن راه دور...

از: مصطفی مستور

رفتن

     آمدن

رفتن

     آمدن

رفتن

     آمدن

رفتن

    آمدن

رفتن..

دریا هم نمی فهمد

چه می خواهد..

از: شهاب مقربین

ملیحه می داند

من اگر بمیرم مریض خواهم شد

پس قبل از دفن

شربت و قرص و یک لیوان آب

و ساعت زنگدار برای هر هشت ساعت یک عدد

فراموش نشود

ضمنا به مرده شور بسپارید

این مرده را قبل از مصرف بتکاند

امکان دارد مرده باشد

مگر نمی دانید در سرزمین ما

شاعران بعد از مرگ، زنده می شوند؟!

از: اکبر اکسیر

همه ی گاو ها گوساله به دنیا می آیند

من ِ گوساله، گاو به دنیا آمدم

شیرم را دوشیدند

شاخم را شکستند

از دباغ خانه که برگشتم عزیز شدم

حالا نشسته ام پشت ِ ویترین ِ گالری کفش

سایز 37

درست اندازه ی پای ملیحه !!

از: اکبر اکسیر

فقط نگاه کن و بعد هیچ چیز نپرس

به خواب رفتمت از بسته های خالی ِ قرص

به دوست داشتنم بین دوستش داری!

به خواب رفتمت از گریه های تکراری

تماس های کسی ناشناس از خط ِ ..

به استخوان سرم زیر حرکت ِ مته

که می شود به رگ و پوست، از تو تیغ کشید

که می شود به تو چسبید و بعد جیغ کشید

که می شود وسط ِ وان دچار فلسفه شد

که زیر آب فرو رفت.. واقعا خفه شد!

که مثل من ته آهنگ ِ «راک» گریه کنی!

جلوی پاش بیفتی به خاک..گریه کنی

دارم تلو..دارم تلو..از «نیستی» مستم

حالا «دکارت» ِ مسخره ثابت کند هستم

از: سید مهدی موسوی

سبزه ها را گره زدم اما

با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟

مثل من ذره ذره می میرند

همه ی سالهای بی تحویل !

از: سید مهدی موسوی

هی فکر می کنم..و به جایی نمی رسم

هی فکر می کنم..و سرم درد می کند

از: سید مهدی موسوی

این باد از کدام جهنم رسیده است

که برگ، برگ، برگ مرا زرد می کند

از: سید مهدی موسوی