شاعر می مانم

شاعر می مانم

اینجا اشعار شاعران را به انتخاب کاکاپو می خوانید
هرگونه کپی برداری از این سایت به شدت مجاز بوده
و باعث خرسندی بنده است!

پیوندها

۳۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

اگر
نبودی
چگونه
می نوشتم
از: پرویز فکرآزاد
با «یکی بود یکی نبود» شروع می شود این قصه
با یکی ماند و یکی نماند، تمام
یکی، من بودم یا تو، مهم نیست
مهم قصه ای ست که تمام می شود!
از: رضا کاظمی
می خواهم سیگاری باشم
خاموش
بر گوشه ی لبت
شاید
کبریتی کشیدی و
تکلیفم روشن شد ..
از: فرشاد بیات
تصمیم گرفتم تا ظهر توی رخت خواب بمانم
شاید تا آن موقع
نصف آدم های دنیا بمیرند
و مجبور باشم فقط نصف دیگرشان را تحمل کنم
از: چارلز بوکوفسکی
شاعری
شعر فروشی می کرد
تن فروشی به خود ایمان آورد ..
از: رحیم مجیدی
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانیم
از: حسین پناهی
ما نباید بمیریم
رویاها بی مادر می شوند
از: سید علی صالحی
شعر تمام آن چیزی ست که در زندگی ارزش به یاد سپردن را دارد
از: ویلیام هزلیت
تکلیف را روشن کن!
یا تمام موهایت را زیر آن روسری پنهان کن
یا تمامش را از آن زیر بیرون بریز ..
برای خودم نمی گویم !
من که با دیدن یک تار مویت تمامش را حدس می زنم...
برای خودت می گویم
لازم نیست انقدر سخت بگیری..
تو.. در هر حالت به بهشت می روی..!
از: مسعود دیدگر
3 بعد از نیمه شب
تا چشم هایم را روی هم می گذارم پیدایش می شود
نمی دانم چه می گوید ..!
کاش می توانستم کمکش کنم ..
من مطمئنم پشه ها شاعرند ..
اگر نه دلیلی ندارد تا این وقت صبح بیدار باشند ..
9 صبح
جای بوسه اش بر روی گردنم مانده است
کمی هم درد می کند ..!
سرخی اش که بی شک برای ماتیک است
دردش هم ..؟!
چه می شود کرد؟ پشه ها از ته دل می بوسند ..!
از: مسعود دیدگر