پدربزرگم می گفت:
راستی همیشه پیروز است
دوستت داشتم و راست گفتم و رفتی
پدربزرگم دروغ می گفت.
حکم، دل می کنم
با دل می بُرم و
قیمت می گذارند و دست را جمع می کنند
حکم دلم، دروغ می گوید.
در یخچال را باز می کنم
آبمیوه صد در صد طبیعی، در یخچال را می بندم
آبمیوه ها دروغ می گویند
می گویند سیگار و قهوه و مشروب می کُشد
من هنوز زنده ام
دروغ می گویند
از این آبسرد کن تنهای بیمارستان
از ترس مریض شدن، کسی آب نمی خورد
آب مایه حیات است
دروغ می گویند.
می گفتی از ته دلت من را،
برای خودم دوست داری و
می مانی
خودم برای خودت، به تَهَت هم نبود،
دل کندی و رفتی
دروغ می گفتی.
زنی کنار خیابان
با کیف و شال قرمز،
نگاه می کنم و قیمت می دهد
نامش را جنده می گذاریم
دروغ می گوییم و او
تنها کسی است که راست می گوید..
از: امین منصوری
راستی همیشه پیروز است
دوستت داشتم و راست گفتم و رفتی
پدربزرگم دروغ می گفت.
حکم، دل می کنم
با دل می بُرم و
قیمت می گذارند و دست را جمع می کنند
حکم دلم، دروغ می گوید.
در یخچال را باز می کنم
آبمیوه صد در صد طبیعی، در یخچال را می بندم
آبمیوه ها دروغ می گویند
می گویند سیگار و قهوه و مشروب می کُشد
من هنوز زنده ام
دروغ می گویند
از این آبسرد کن تنهای بیمارستان
از ترس مریض شدن، کسی آب نمی خورد
آب مایه حیات است
دروغ می گویند.
می گفتی از ته دلت من را،
برای خودم دوست داری و
می مانی
خودم برای خودت، به تَهَت هم نبود،
دل کندی و رفتی
دروغ می گفتی.
زنی کنار خیابان
با کیف و شال قرمز،
نگاه می کنم و قیمت می دهد
نامش را جنده می گذاریم
دروغ می گوییم و او
تنها کسی است که راست می گوید..
از: امین منصوری